Preview
Link Preview
داستان سکسی
شب زفاف
وای ساعت دو بعد ازظهر شده بود و من هنوز تو گل فروشی بودم. ده دقیقه دیگه منتظر شدم تا ماشین آماده شد. ماشین و برداشتم و رفتم آرایشگاه دنبال بهار عزیزم عروس خانم گلم. بعد از این که زنگ آرایشگاه و زدم…
وای ساعت دو بعد ازظهر شده بود و من هنوز تو گل فروشی بودم. ده دقیقه دیگه منتظر شدم تا ماشین آماده شد. ماشین و برداشتم و رفتم آرایشگاه دنبال بهار عزیزم عروس خانم گلم. بعد از این که زنگ آرایشگاه و زدم…

Issue #35
میشه یه گروه بفرستید
- Declined by admin
- Type of issue
- Submitted via the Previews bot
- Reported
- Apr 1, 2019